بسم الله و بالله و على ملة رسول الله فزت و رب الكعبة.
(سوگند به پروردگار كعبه كه رستگار شدم) و سپس این آیه شریفه را تلاوت نمود:
منها خلقناكم و فیها نعیدكم و منها نخرجكم تارة اخرى. (3)
(شما را از خاك آفریدیم و به خاك بر میگردانیم و بار دیگر از خاك مبعوثتان میكنیم) و شنیده شد كه در آن وقت جبرئیل میان زمین و آسمان ندا داد و گفت:
تهدمت و الله اركان الهدى و انطمست اعلام التقى و انفصمت العروة الوثقى قتل ابن عم المصطفى قتل على المرتضى قتله اشقى الاشقیاء؛ به خدا سوگند ستونهاى هدایت در هم شكست و نشانههاى تقوى محو شد و دستاویز محكمى كه میان خالق و مخلوق بود گسیخته گردید پسر عم مصطفى صلى الله علیه و آله كشته شد، على مرتضى به شهادت رسید و بدبختترین اشقیاء او را شهید نمود.
همهمه و هیاهو در مسجد بر پا شد حسنین علیهما السلام از خانه به مسجد دویدند عدهاى هم به دنبال ابن ملجم رفته و دستگیرش كردند، حسنین به اتفاق بنىهاشم على علیه السلام را در گلیم گذاشته و به خانه بردند فورا دنبال طبیب فرستادند، طبیب بالاى سر آن حضرت حاضر شد و چون زخم را مشاهده كرد به معاینه و آزمایش پرداخت ولى با كمال تأسف اظهار نمود كه این زخم قابل علاج نیست زیرا شمشیر زهر آلود بوده و به مغز صدمه رسانیده و امید بهبودى نمیرود .
على علیه السلام از شنیدن سخن طبیب بر خلاف سایر مردم كه از مرگ میهراسند با كمال بردبارى به حسنین علیهماالسلام وصیت فرمود. زیرا على علیه السلام را هیچگاه ترس و وحشتى از مرگ نبود و چنانكه بارها فرموده بود او براى مرگ مشتاقتر از طفل براى پستان مادر بود!
على علیه السلام پس از ضربت خوردن در سحرگاه شب 19 رمضان تا اواخر شب 21 در خانه بسترى بود و در این مدت علاوه بر خانواده آن حضرت بعضى از اصحابش نیز جهت عیادت به حضور وى مشرف میشدند و در آخرین ساعات زندگى او از كلمات گهربارش بهرهمند میگشتند از جمله پندهاى حكیمانه او این بود كه فرمود: انا بالامس صاحبكم و الیوم عبرة لكم و غدا مفارقكم؛ من دیروز مصاحب شما بودم و امروز وضع و حال من مورد عبرت شما است و فردا از شما مفارقت میكنم.
مقدارى شیر براى على علیه السلام حاضر نمودند كمى میل كرد و فرمود به زندانى خود نیز از این شیر بدهید و او را اذیت و شكنجه نكنید اگر من زنده ماندم خود، دانم و او و اگر درگذشتم فقط یك ضربت به او بزنید زیرا او یك ضربت بیشتر به من نزده است و رو به فرزندش حسن علیه السلام نمود و فرمود:
یا بنى انت ولى الامر من بعدى و ولى الدم فان عفوت فلك و ان قتلت فضربة مكان ضربة؛ پسر جانم پس از من تو ولى امرى و صاحب خون من هستى اگر او را ببخشى خود دانى و اگر به قتل رسانى در برابر یك ضربتى كه به من زده است یك ضربت به او بزن.
چون على علیه السلام در اثر سمى كه به وسیله شمشیر از راه خون وارد بدن نازنینش شده بود بیحال و قادر به حركت نبود لذا در این مدت نمازش را نشسته میخواند و دائم در ذكر خدا بود، شب 21 رمضان كه رحلتش نزدیك شد دستور فرمود براى آخرین دیدار اعضاى خانواده او را حاضر نمایند تا در حضور همگى وصیتى دیگر كند.
اولاد على علیه السلام در اطراف وى گرد گشتند و در حالی كه چشمان آنها از گریه سرخ شده بود به وصایاى آن جناب گوش میدادند، اما وصیت او تنها براى اولاد وى نبود بلكه براى تمام افراد بشر تا انقراض عالم است زیرا حاوى یك سلسله دستورات اخلاقى و فلسفه عملى است و اینك خلاصه آن:
ابتداى سخنم شهادت بیگانگى ذات لایزال خداوند است و بعد به رسالت محمدبن عبدالله صلى الله علیه و آله كه پسر عم من و بنده و برگزیده خداست، بعثت او از جانب پروردگار است و دستوراتش احكام الهى است، مردم را كه در بیابان جهل و نادانى سرگردان بودند به صراط مستقیم و طریق نجات هدایت فرموده و به روز رستاخیز از كیفر اعمال ناشایست بیم داده است.
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:سلام ممنون چشم